قسمتی از بیانات حضرت آرامش روحی له الفداء :
" چرا شما عمار را « سلام الله علیه » می گویید ، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی – رفیق عمار – که او
هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است ، « سلام الله علیه » نمی گویید ؟
چون عمار ، در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید ؛ ولی او اشتباه کرد .
ببینید خطّ عمار را خط مستقیم میگویند .
به نظر من ، عمار هنوز هم ناشناخته است . عمار یاسر را خود ماها درست نمی شناسیم .
عمار یاسر ، یک حجت قاطعه الهی است . من در زندگی امیرالمومنین علیه الصلاة والسلام که نگاه کردم ،
دیدم هیچ کس مثل عمار یاسر نیست . یعنی از صحابه رسول الله ، هیچ کس نقش عمار یاسر را در طول این
مدت نداشت . آنان زنده نماندند ، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیدا کرد . هر وقت برای امیرالمومنین مشکل
ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد – یعنی در یک گوشه شبهه یی پیدا شد – زبان این مرد ، مثل سیف قاطع جلو
رفت و قضیه را حل کرد .
در اول خلافت حضرت هم همینطور ، در قضایای جنگ جمل و صفین هم همین طور ؛ تا در صفین به شهادت
رسید .
باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست . نمیشود گفت به من ربطی ندارد . امروز هر روحانی و
هر عمامه به سر ، به مقتضای تلبس به این لباس موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند ؛
هر کس هر طور میتواند ؛ یکی شمشیر به دست می گیرد و به جبهه میرود ؛ یکی زبان گویایی دارد ، به منبر
میرود ؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده اش برمی آید ، آنرا انجام میدهد ؛ یکی اینکارها را نمیتواند
بکند ، اما اهل مسجد و اهل محراب است – اشکالی ندارد – همه بدانند که این روحانی ، خود را خادم این
انقلاب میداند ؛ این افتخار است . خدمت به این انقلاب ، افتخار است . ما به خواب شب هم نمی دیدیم که
موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم اینطور به اسلام خدمت کنیم . امروز ، میدان باز ، زمینه فراوان و ملت به این
خوبی است ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ